سال
1376.سال 1376.علیاکبر ناطقنوری بهعنوان نامزد محتمل ریاستجمهوری در
مقابل خبرنگار تلویزیون BBC نشست و پاسخگوی پرسشهای فراوان و متناقض
خبرنگاران شد و البته هیچکس هم کوچکترین ایرادی به او نگرفت، امروز
ناطقنوری با آنکه هرگز طعم رئیسجمهور شدن را نچشیدی بهعنوان رئیس
بازرسی نهاد رهبری مشغول بهکار است .
علی دایی هم بیکار است
صدایش میلرزید، اصلا از آن شور و نشاط همیشگی خبری نبود و دوست نداشت
زیاد صحبت کند چراکه دیگر حرفی برای گفتن وجود نداشت، میگفت با من بازی
کردند، به من تهمت زدند و آخرش هم معلوم نشد چهخبر است. اینجا ایران است
و نام افشین قطبی حتی بهعنوان سرمربی تیمملی از تلویزیون و رادیو هم
اعلام میشود اما ناگهان نام «محمد مایلیکهن» از قوطی بیرون میآید.
قطبی
حتی در این شرایط هم معتقد است باید امیدوارانه حرف زد و اصلا نباید منافع
ملی و «تیمملی» را فدای مسائل گذشته کرد:«من از همه مردم ایران تشکر
میکنم، واقعا نمیدانم چطور میشود از آنها تشکر کرد که با وجود اینهمه
دروغهایی که علیه من نوشته شد باز هم من را تشویق کردند، حمایت کردند و
انگیزه دادند. من از ته قلبم تشکر میکنم بهخاطر اینهمه عشق و حمایت و
هنوز هم دست آنها را میبوسم که اینطور من را دوست دارند» او با آنکه ته
قلبش سنگین شده اما هنوز میخواهد تشکر کند:«چه میتوانم بگویم؟ چطور
میشود از مردم تشکر کرد؟ مردمی که واقعا موضوعات را میفهمند و با تمام
عشقشان نظرشان را اعلام میکنند.»
یکی از سوالات مهم از افشین قطبی، تردیدی است که درباره بیکاری او در
خارج از ایران وجود دارد. چیزی که همه منتقدانش به آن اشاره میکنند.
سرمربی سابق پرسپولیس میگوید: «من بعد از قهرمانی با پرسپولیس، سخت
میتوانم به یک تیم کوچک بروم و در این مورد وسواس دارم. ضمنا در پاسخ به
اینکه میگویند قطبی در خارج از ایران کار نگرفته، باید بگویم هیچ کدام از
مربیان ایرانی بازار کار خارجی ندارند. همین الان علی دایی هم بیکار است و
این چیز خیلی مهمی نیست.
هیچ وقت نمیگویم پول نمیخواهم زمانی که گزینه افشین قطبی برای رسیدن به نیمکت
تیمملی پررنگ شد، همان رسانههایی که تلاش هماهنگ برای بهقدرت رسیدن
مایلیکهن را پیگیری میکردند ناگهان پروژه تخریب او در دستور کار قرار
گرفت و ابتدا فدراسیون فوتبال را دلال معرفی کردند، بعد اعلام کردند قطبی
از طریق یکی از اعضای هیاترئیسه لابی کرده است و آخرش هم همهجا دروغ پخش
کردند که قطبی حاضر است برای آمدن به ایران حدود پانصدهزار دلار به
فدراسیون بدهد. او با ناراحتی میگوید:«چرا اخلاق باید فراموش شود؟ مگر چه
اتفاقی قرار است بیفتد؟ من خیلی ناراحتم و واقعا برای بعضیها متاسفم که
دروغ مینویسند و با شخصیت افراد بازی میکنند» او درباره این شایعات
توضیح کاملتری داد:«افشین قطبی هیچوقت با فدراسیون تماس نگرفت و آقای
کفاشیان خودشان میدانند که چه اتفاقاتی افتاد و من فقط گفتم که برای
ایران حاضرم هر کاری کنم و اینجا بحث پول مطرح نیست. من هیچوقت نمیگویم
پول نمیخواهم چون این اصلا حرفهای نیست، واقعا برای بعضی از رسانهها
متاسفم که اینطور شخصیت افراد را لگدمال می کنند»
قبلا هم این حرفها را زده بودم یکی از مهمترین موضوعاتی که باعث شد تا افشین قطبی از گزینههای سرمربیگری
تیمملی بهخاطر مسائل غیرفوتبالی کنار گذاشته شود، مربوط به مصاحبهاش با
BBC میشد، خودش میگوید:«من برایم خیلی مهم بود مردم بفهمند که چرا
پرسپولیس را ترک کردم اما من همیشه با شبکههای بینالمللی مثل BBC، CNN و
الجزیره مصاحبه میکنم و از کجا میدانستم BBC غیرقانونی است. من
صحبتهایم مثبت بود و نمیدانم چرا برداشت سیاسی از آن کردند در حالیکه
فقط سعی کردم واقعیتها را بگویم. ساعتها با آنها حرف زدم اما بریدههای
آن پخش شد. اجازه بدهید دیگر درباره این موضوع صحبت نکنیم چون احساس
میکنم بیشتر حاشیه درست میکند و هرچه بیشتر توضیح بدهم، بیشتر
حاشیهسازان به آن دامن میزنند.» قطبی درباره بحث دایی و حرفهایش که
مهمترین موضوع آن برنامه بوده است هم توضیح میدهد:«شما بروید از آرشیوتان
مصاحبه من در کنفرانس مطبوعاتی که در شهرداری کردم را بخوانید، من همین
جملات را آنجا هم گفتم که کاشانی به من گفت چرا این حرفها را زدی و نباید
این مسائل را بگویی. من هم گفتم مردم حق دارند بدانند. آنجا گفتم روابط
بالاتر از دانش و تلاش است و دقیقا همینها را تکرار کردم. من ناراحتم چون
جوانان ایرانی باکیفیت و باانگیزه هستند و خیلی خوب میتوانند پیشرفت کنند
از مخابرات پرینت بگیرید
اینکه واقعا تاج به قطبی زنگ زده بود موضوع مهمی است که نایبرئیس
فدراسیون فوتبال آنرا تکذیب میکند اما سرمربی سابق پرسپولیسیها بر آن
اصرار دارد:«واقعا تاج به من تلفن زد. آنها حتی به من گفته بودند در تهران
بمانم اما گفتم پرسپولیس بازی دارد و من با حبیب کاشانی قرارداد دارم و
حرفهای نیست تا چیزی قطعی نشده من تیمم را ول کنم» او درباره تکذیبهای
تاج هم میگوید:«بروید از مخابرات –قطبی میگفت ارتباطات- پرینت مکالمات
مرا بگیرید، مگر من دیوانهام که بخواهم دروغ بگوید
از خستگی اعصاب ندارم
«احساس میکنم 2بار با من بازی شد.» افشین قطبی نمیداند چطور باید منظورش
را برساند درحالیکه بهخاطر ناراحتیاش نمیتواند جملات را پشتسر هم
ردیف کند. انگار او به آخر خط رسیده است:«دفتر فوتبال ایران برای من بسته
شد» شاید این عکسالعملی احساسی به اتفاقاتی باشد که برای قطبی پیش آمده
است و برای همین به آخر خط فکر میکند:«باید بروم دنبال زندگی خودم،
نمیخواهم دیگر فکرش را هم بکنم چون اینقدر اعصابم را بههم میریزد و همه
هدف و ایدههایم را تحتتاثیر قرار میدهد.» این آخرین کلماتی بود که قطبی
از دهانش خارج شد و بعد از آن سکوت عمیقی حاکم شد، او دیگر چیزی برای گفتن
نداشت.
از مایلیکهن حمایت میکنم
اینکه قطبی باز هم در آخرین لحظات از گزینههای سرمربیگری کنار گذاشته
میشود، مطمئنا میتواند تمام ذهن و فکرش را مخدوش کند و مثل خیلی از
مربیان ایرانی علیه رقیب حرف بزند اما قطبی این نظریه را قبول
ندارد:«مطمئن باشید افشین قطبی از ته قلبش حمایت میکند و دقیقه به دقیقه
به موفقیت نام ایران فکر میکند و برای مایلیکهن آرزوی موفقیت میکند و
خیلی خیلی به او تبریک میگویم و از همینجا میگویم هر وقت مایلیکهن کمک
لازم دارد، افشین مثل سرباز در خدمت ایران خواهد بود و تنها آرزوی افشین
قطبی اینست که پرچم ایران در آفریقایجنوبی پرواز کند و هر ایرانی در
هرجای جهان است به آن افتخار کند چون تنها آرزوی مشترک هر ایرانی با هر
دین و مذهب و فکری، موفقیت وطنش در عرصههای بینالمللی اس